۱۳۹۲/۰۷/۱۶

سیاست پیشه گی ...

وقتي به اواخرِ 45 سالگيم نزديک ميشدم ؛ احساس کردم با شروعِ مرحله ي پايانيِ ميانه سالي ام ميبايست به بلوغِ کاملِ فکري و ثُباتِ شخصيتي رسيده باشم و  تا نزديک شدن به دوره ي پيري با بهره گيريِ مطلوب تر از يافته ها در برابرِ جامعه ، جهان و کائنات ؛ به رسالتم پرداخته و " پيامبرِ باورها و مُکاشفه ها " م بِشم .
قطعا" فرصت ها کم تر و مسير کوتاه تر داره ميشه ، و مُسلّما" در سرازيري ِ طولِ عمر قرار مي گيرم . اما از طرفي ديگه هم به سوي اوج و نهايتِ ممکنِ دوره ي تکاملي م نزديک تر ميشم .
تمامِ تلاش و سعيِ من در طولِ اين پنج ساله ي غربت نشيني و تبعيدِ خودخواسته ام ؛ دوري و پرهيز از دنياي سياست گذشت اما اين مقوله هيچ وقت از من جدا يا حتي دور نشد ...
به تبَعِ باورهاي آرماني ام ، ساختارِ سياست رو مُطابقِ با خواسته ها و انتظاراتم نمي ديدم اما به جهتِ شرايط و اوضاعِ کنوني ام ؛ پرداختنِ به اون رو اجتناب ناپذير يافتم و قصد کردم دست از لجاجتِ گذشته برداشته و سياست گُريز نباشم .
به همین منظور ؛ بدونِ هراس از عواقب و تبَعاتِ شاید ناخوشآیند و کمی مبهمِ اون ؛ و با تقبُّل ِ نتایجِ حاصله و تحمُّلّ هزینه های این روش زندگی ، سیاست پیشه میکنم و به یه آدم سیاسی تبدیل میشم .
با آرمان ها ، اندیشه ها و روش های مختص به خودم ؛ بدونِ محدودیت و معذوریت ؛ و بدور از پیروی کردن و دنباله روی داشتن از روش های معمول و مرسوم و متعارف ...
بنابراین ؛ با این نوشتار ، ورودم رو به جهانِ سیاست ؛ رسما" اعلام میکنم .

هیچ نظری موجود نیست: